هفدهم ماه محرّم الحرام
2 مشترك
صفحه 1 از 1
مرسولات منتشره
روزنامه گاه شناسى : تقويم نجومي جامع
17 محرّم الحرام 1429
http://www.4shared.com/file/35886104/72aa926f/17_Moharram_1429.html
17 محرّم الحرام 1430
http://www.4shared.com/file/78884519/5d9dd0fe/17-Moharram1430.html
17 محرّم الحرام 1431
http://www.4shared.com/file/181909071/d44d1c41/17Moharram1431.html
17 محرّم الحرام 1429
http://www.4shared.com/file/35886104/72aa926f/17_Moharram_1429.html
17 محرّم الحرام 1430
http://www.4shared.com/file/78884519/5d9dd0fe/17-Moharram1430.html
17 محرّم الحرام 1431
http://www.4shared.com/file/181909071/d44d1c41/17Moharram1431.html
فضيلت اين روز
هفدهم ماه محرم
يَاأبَا عَبْدِ اللهِ الحُسَين
اى نازنين برادر، شد نوبت جدائى = بهر وداع خواهر، دستى نمى گشائى؟ يا روز بينوائى، لطفى نمى نمائى؟
اى شاه اوج هستى از چيست ديده بستى؟ از ما چرا گسستى؟ غافل چرا زمائى؟ هنگام سرپرستى؛ پيوسته با كجائى؟
يك كاروان اسيريم؛ چون مرغ پرشكسته زين غم چرا نميريم ناموس كبريائى؟ در بند خصم بسته؛ چون پرده ختائى
ما را حجاب عصمت گردون دون دريده = ما را نگشته قسمت جز خون دل دوائى = معجر ز سر كشيده؛ جز درد دل دوائى
پرده دريده كرده دوران = بيداد خصم مارا داده سخن سرائى =....ران در بزم بى حيائى؛ اطفال .....
چون بچه كبوتر كى باشدش رهائى = زين آتش فروزان؛ از كركس دغائى
بيمار و حلقه غل وانگه شتر سوارى = كى باشدش تحمل ز ينگونه ماجرائى
بى محمل و عمارى؛ از حد برون جفائى
گر رفتم از بر تو معذورم اى برادر = حاشا ز خواهر تو آئين بيوفائى
مقهورم اى برادر؛ يا ترك آشنائى؟
گر غالب از حضورم در دام غم گرفتار = يك نيزه از تو دوريم؛ ليكن نه دست و پائى
ليكن سر تو سالار؛ نه فرصت نوائى
چون لاله داغداريم چون شمع اشكريزان = هر يك دو صد هزاريم در شور و غم فزائى
أي شاهد عزيزان؛ در سوز غصه زائى
ساز غم تو كم نيست؛ ليكن مجال دم نيست = در سينه حرم نيست جز آه جان گزائى
زين بيشتر ستم نيست؛ جز اشك بيصدائى
كشتى شكستگانيم در موج لجه غم = يكدسته خسته جانيم ما را تو ناخدائى
يا در شكنجه غم؛ زين غم بده رهائى
راه دراز در پيش و ز چاره دست كوتاه = يكحلقه زار و دلريش نه برگ و نه نوائى
نه خيمه و نه خرگاه؛ نه جز خرابه جائى
امروز روز يارى است از بانوان بيكس = هنگام غمگسارى است گاه گره گشائى
از كودكان نورس؛ يامنتهى رجائى
با يك سپاه دشمن با صد بلا دچارم = يا رب مباد چون من آواره مبتلائى
ناچار خوار وزارم؛ بيچاره مبتلائى
ز آغاز شد سرانجام ما را اسيرى شام = ما را نداده ايام جز ناسزا سزائى
صبح اميد شد شام؛ جز محنت و بلائى
دردا كه با دل ريش سر گرد راه شاميم = ما از پس وتو از پيش ما را تو رهنمائى
رسواى خاص و عاميم؛ يا قبله دعائى
اى آنكه بر سرنى دمساز راه عشقى = چون ناله نى از پى نبود مرا جدائى = در كوفه يا دمشقى؛ از چون تو دلربائى
اى شاه اوج هستى از چيست ديده بستى؟ از ما چرا گسستى؟ غافل چرا زمائى؟ هنگام سرپرستى؛ پيوسته با كجائى؟
يك كاروان اسيريم؛ چون مرغ پرشكسته زين غم چرا نميريم ناموس كبريائى؟ در بند خصم بسته؛ چون پرده ختائى
ما را حجاب عصمت گردون دون دريده = ما را نگشته قسمت جز خون دل دوائى = معجر ز سر كشيده؛ جز درد دل دوائى
پرده دريده كرده دوران = بيداد خصم مارا داده سخن سرائى =....ران در بزم بى حيائى؛ اطفال .....
چون بچه كبوتر كى باشدش رهائى = زين آتش فروزان؛ از كركس دغائى
بيمار و حلقه غل وانگه شتر سوارى = كى باشدش تحمل ز ينگونه ماجرائى
بى محمل و عمارى؛ از حد برون جفائى
گر رفتم از بر تو معذورم اى برادر = حاشا ز خواهر تو آئين بيوفائى
مقهورم اى برادر؛ يا ترك آشنائى؟
گر غالب از حضورم در دام غم گرفتار = يك نيزه از تو دوريم؛ ليكن نه دست و پائى
ليكن سر تو سالار؛ نه فرصت نوائى
چون لاله داغداريم چون شمع اشكريزان = هر يك دو صد هزاريم در شور و غم فزائى
أي شاهد عزيزان؛ در سوز غصه زائى
ساز غم تو كم نيست؛ ليكن مجال دم نيست = در سينه حرم نيست جز آه جان گزائى
زين بيشتر ستم نيست؛ جز اشك بيصدائى
كشتى شكستگانيم در موج لجه غم = يكدسته خسته جانيم ما را تو ناخدائى
يا در شكنجه غم؛ زين غم بده رهائى
راه دراز در پيش و ز چاره دست كوتاه = يكحلقه زار و دلريش نه برگ و نه نوائى
نه خيمه و نه خرگاه؛ نه جز خرابه جائى
امروز روز يارى است از بانوان بيكس = هنگام غمگسارى است گاه گره گشائى
از كودكان نورس؛ يامنتهى رجائى
با يك سپاه دشمن با صد بلا دچارم = يا رب مباد چون من آواره مبتلائى
ناچار خوار وزارم؛ بيچاره مبتلائى
ز آغاز شد سرانجام ما را اسيرى شام = ما را نداده ايام جز ناسزا سزائى
صبح اميد شد شام؛ جز محنت و بلائى
دردا كه با دل ريش سر گرد راه شاميم = ما از پس وتو از پيش ما را تو رهنمائى
رسواى خاص و عاميم؛ يا قبله دعائى
اى آنكه بر سرنى دمساز راه عشقى = چون ناله نى از پى نبود مرا جدائى = در كوفه يا دمشقى؛ از چون تو دلربائى
آيت الله شيخ محمد حسين اصفهاني
روز : هجوم سپاه ابرهه و اصحاب فيل (لعنهم الله) به مكه و شكست ايشان به نزول عذاب الهي
شيخنا الاجل شيخ بهاء الدين العاملى فرموده كه در اين روز عذاب بر اصحاب فيل نازل شده چنانچه حق تعالى در قرآن مجيد خبر داده است.
روز : سرخ شدن آفتاب در عصر روز هفتم بعد از واقعه عاشورا
najm164- Admin
- تعداد پستها : 701
Join date : 2009-11-17
مواضيع مماثلة
» دهم ماه محرّم الحرام
» نهم ماه محرّم الحرام
» ششم ماه محرّم الحرام
» ماه محرّم الحرام
» سي ام ماه محرّم الحرام
» نهم ماه محرّم الحرام
» ششم ماه محرّم الحرام
» ماه محرّم الحرام
» سي ام ماه محرّم الحرام
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد